قائده ی لطف
عریف لطف از نظر لغت و اصطلاح
«لطف» در لغت، به معنای «احسان»، «مهربانی و اکرام»، «قرب و نزدیکی»، «خُرد و کوچکی»، «خفاء و ناپیدایی» و … آمده است. در قرآن و روایات این کلمه به عنوان یکی از صفات الهی بکار رفته است. لطف به عنوان یکی از صفات ذات الهی، به معنای خفاء و تجرد اوست و به عنوان یکی از صفات فعل الهی، به معنای احسان، مهربانی و نیز دقت و استواری در آفرینش است.علامه طباطبایی در این زمینه می فرماید:«در حقیقیتِ لطف دو نکته نهفته است، یکی انجام کار از روی رفق و آسانی و دیگری ظرافت آن کار، هرگاه کاری واجد این دو خصوصیت باشد لطیف است و پس از آنکه این دو مطلب را از مادی بودن پیراسته نمودیم می توانیم فعل الهی را به آن توصیف نماییم» (محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج18، ص 40)
آنچه در مباحث کلامی، به عنوان معنای «لطف» ذکر می شود، معنای «مهربانی»، «احسان» و … است:
«مقصود از لطیف بودن خداوند این است که او نسبت به بندگان خود مهربان است و نعمت های خود را به آنان اعطا می نماید» (شیخ صدوق، التوحید: ص 217)
به این ترتیب، تمام ماسوی الله احسان و لطف خداوند محسوب می شود ولی مقصود متکلمین از بیان قاعده لطف، مقام تشریع یا امور مربوط به شرع وتکلیف است. پس مراد از لطف، هر آن چیزی است که برای تحقق غرض و هدف خداوند در آفرینش ضروری است. به بیان ساده تر، انجام چه اموری در آفرینش ضروری است تا غرض خداوند متعال در آفرینش انسان محقق شود:
«اللطف واجب لیحصل الغرض به»
«لطف بر خداوند واجب است تا بواسطه آن غرض از آفرینش انسان برآورده گردد» (کشف المراد، مقصد3)
بنابراین مقصود از لطف این است که خداوند آنچه را که برای بندگان خود نافع و سودمند می داند برای آنها مقدر می کند. برای درک درست این قاعده نیاز به بیان چند مقدمه دارد:
أ. هدف از آفرینش انسان رسیدن به کمال انسانی است.
ب. رسیدن به کمال انسانی در پرتو عبادت و بندگی خداوند محقق می شود(زیرا منبع همه کمالات آفریدگار جهان است).1
ج. بنابراین، اگر انسان بخواهد به کمال مطلوب انسانی برسد باید مطابق برخی دستورات و فرامین عمل کرده و به پیش برود.
د. خداوند متعال خداوندی حکیم و عادل است