حکمت تکرار ارسال پیامبران
از ابتدای آفرینش انسان، به جهت نیازمندی بشر به ابزار هدایت، پیامبران الهی وجود داشتهاند. تعداد این پیامبران و علت تکرار پیامبران، سوالی است که ذهن را به خود مشغول میکند. چرا این تعداد پیامبر به میان جوامع آمده است؟ چرا از ابتدا، دین کامل به مردم ارائه نشد؟ با مراجعه به منابع دینی با چندین عامل به عنوان فلسفه تکرار بعثت انبیاء برمیخوریم که عبارتند از:
• حفظ آموزههای اصیل دینی از خطر تحریف و فراموشی:
تحریف کتابهای آسمانی:
یکی از اصلیترین عوامل ارسال پیامبران متعدد برای هدایت بشر، تحریف آموزههای دینی توسط مردم بوده است. به مرور که انسان بر روی زمین قرار گرفت و روابط اجتماعی بین آنها شکل گرفت، اختلاف نظر بین مردم نمایان شد. زورمندان به دنبال بهره گیری و استثمار مردم ضعیف بودند و پیامبران الهی، یکی از اهداف خود را تشکیل جامعه آرمانی و همراه با برابری و برادری میدانستند، به مقابله با این افراد پرداختند. طبیعی است که در این شرایط، آنان یکی از راحتترین راههای مبارزه با انبیاء را تحریف محتوای دعوت آنان بدانند و سعی در تحریف آموزههای اصیل دینی داشته باشند. تحریف در دو حوزه اعتقادی و عملی؛ مانند دختر دانستن فرشتگان، فرزند خدا دانستن عیسی و عزیر، و تثلیث در حوزه اعتقادات و جابجا نمودن حلال و حرام الهی و بدعت در حوزه اعمال شکل گرفت.
به جهت ماندگار ماندن پیامهای الهی در میان مردم و فراموش نشدن آن و جلوگیری از تحریف لازم است که در هر دوره تاریخی افرادی باشند تا تبلیغ آموزههای قبلی یا با آوردن دوباره پیامهای صحیح از جانب خداوند، آموزههای دینی را به صورت سالم و عاری از تحریف در دسترس آنان قرار دهند.
• ناپدید شدن کتابهای آسمانی:
بر اساس روایتی که از ابوذر نقل شد، کتابهای زیادی از جانب خداوند به جهت هدایت بشر، بر پیامبران الهی نازل شده است. با این حال پیروان ادیان مختلف به واسطه عدم رشد و بلوغ فکری، با گذر زمان نتوانستند این کتابها را حفظ نمایند و بیشتر آنها ناپدید شده و از دسترس مردم و نسلهای بعدی دور ماند. بنابراین باید، پیامبران بعدی بیایند تا یا به توضیح در مورد کتابهای ناپدید شده پرداخته و آموزهها و احکام آنها را برای مردم بیان نمایند و یا با آوردن دین جدید، نسخه جدیدتری از برنامه هدایت و سعادت انسان ارائه نماید.
• اختلاف مقتضیات و نیازها:
اگرچه آموزههای اساسی در تمام ادیان الهی مشترک بوده و ثابت و تغییر ناپذیر است، اما برخی از آموزههای دین بر حسب نیازها و مقتضیات زمانه و مصالح، وضع شده است و با تغییر نیازها، شرایط و مصالح آنها، احکام آن نیز تغییر خواهد نمود. مثلا برخی از احکام در دین یهود، به واسطه تنبیه بنی اسرائیل به واسطه نافرمانی هایشان و به علت فرمانبردار نمودن آنها و تقویت روح عبودیت در آنان بوده است و معلوم است که با برطرف شدن این خصیصه یا تغییر مخاطب آن، دیگر این مصلحت وجود نخواهد داشت و حکم آن نیز نسخ میشود.
• رشد فهم و استعداد بشر:
بشریت با گذشت زمان و با تغییر شرایط زندگی و به کار گیری عقل جمعی و فردی و با کمک آموزه هایی که پیامبران الهی در اختیار آنان قرار میداد، به مرور روند تکاملی را در پیش گرفت و هر چه بر عمر انسان افزوده میشد، استعداد وی برای دریافت پیامهای جدیدتر و کاملتر فزونی مییافت. این امر را میتوان با تحقیق در آموزههای ادیان و مقایسه آنها با یکدیگر، به دست آورد. به همین جهت برخی فلاسفه اسلامی معتقدند استعداد انسان از زمان حضرت آدم تا امت اخر الزمان روبه ترقی است و به همین جهت، لازم است انبیاء پی در پی بیایند و به میزان استعداد امت زمان خویش، برنامه سعادت را بیاورند .